سر تا پایم را خلاصه کنند

سر تا پایم را خلاصه کنند
می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان‌
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت"
برای" شرافت"
برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
" نفس کشیدن "
" دیدن "
" شنیدن "
" فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای" قرب "
برای" رجعت "
برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب "
به" تغییر "
به" شوریدن "
به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم…





#حجاب
#hijab
دیدگاه ها (۱)

فرقـﮯ نمـﮯ کند کجآ یــآ ک‍ِـﮯ ! در هیــاهوی این شهر...

خدای من نه آنقدر پاکم که کمکم کنی نه آنقدر بدم که رهایم کنی....

*ایـــن روز ها دختر بودن هنـر اســـت* چه برســـد به ظِرآفـتـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط