چون نرقصد جانم از شادی که جانانم تویی

‍ چون نرقصد جانم از شادی که جانانم تویی؟
محرمِ دل، مطلبِ تن، مقصدِ جانم تویی

آن که می جوید به هر شامی سرِ زلفت، منم
وان که می‌خواهد به هر صبحی پریشانم، تویی

آن که آسان می‌سپارد جان به دیدارت، منم
آن که مشکل می‌پسندد کارِ آسانم، تویی

#فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۸)

امشب آرزو کردم که خدای مهربونهدیه دهد به شما طبقی ازشادی های...

از نگاه خواب آلود مننمای بسته ی توست!وقتیرو به آینه ایستاده ...

خوشتر از دوران عشق ایام نیستبامداد عاشقان را شام نیستمطربان ...

عشق را در نگاه پرغمت گم کرده اممن تورا گم کرده ام ، گویا که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط