خاکسترقلب

#خاکستر_قلب
#ادامه_پارت
#part_11
دکتر: تو میدونستی نه؟ آخ که چقدر خود‌ خواهی! این دختره معصوم رو نگاه کن! چیکارش کردی! میدونم اون هرکاری کرده لایق همچین رفتاری نبوده جیمین

هیچکس جرعت نداشت اون رو به جز دوستاش با اسم صدا بزنه
جیمین گفت

+ چطور جرعت میکنی؟ حد خودت رو بدون! من چیزی ازین دختر نمیدونم

دکتر با همون لحن گفت

دکتر: آره درسته وقتی چیزی نمیدونی نباید شلاق بزنی! وقتی چیزی نمیدونی نباید اهن داغ استفاده کنی وقتی نمیدونی ممکنه بمیره

آخرین جملش رو به داد و حرص و طمع گفت ! جیمین هیچی نگفت دکتر دستش روی صورت دخترک کشید و آروم گفت

دکتر: آخ مرلین وای مرلین ایکاش من مرده بودم و این روزتون نمیدیم ایکاش امسال هم بهم سر زده بودی! ایکاش دارو هاتو قوی تر میدادم! نمیزارم دیگه تو هم مثل مادرت بشی!
دیدگاه ها (۰)

#خاکستر_قلب#part_12جیمین گیج شده بود! دکترش اون دختر رو میشن...

#خاکستر_قلب#part_13جیمین اخماش رو روی هم کشید و با کلماتی که...

#خاکستر_قلب#part_11جانگ می روی زمین دو زانو نشست رو بروی ارب...

#خاکستر_قلب#part_10ترسیدم ! اگه اونکارو با هام میکرد چی؟ چیک...

دکتر : متاسفانه ایشون به حالت کما رفتن و اگر تا هفته ی آینده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط