دیوارنوشته

#دیوار‌نوشته
دلم یه اتاق میخواد...
یه اتاق تاریک و خالی از هر چیزی!
میخوام بشینم وسطه اتاق و تو اون تاریکی فکر کنم...
میپرسی به چی؟!
به همه چی...
میدونی؟!
یه روز که بچه بودم یکی بهم قول داد همیشه پیشم باشه
اره بابام بود...
همه باباها همیشه همینو میگن
ولی هیچوقت پایه حرفشون نمیمونن
نمیدونم چرا رفت
واقعا نمیدونم
ولی اینو میدونم دلم خیلی براش تنگه
اونقدر که...
اصن چرا دارم برا تو میگم؟!
نمیدونم
حتی نمیدونم الان ساعت چنده
دلم میخواد تو اون اتاق زار بزنم برای حالم
اگه من دو تا بودم
خودم از دیدنه خودم گریم میگرفت
اخه چقدر خنده های الکی
چقدر لبخندای مصنوعی
چقدر حالم خوبه های فیک
من دلم برای خوده واقعیم تنگه...
دلم برای اون دختره خوشحال و شیطون تنگ شده
دلم از این ادمه افسرده و گوشه گیر پره
خدایا ...
منم بندتم...
اگه دوست داشتی
یه نگاهی به این حوالی هم بنداز
بدون نگاهت ما شکستیم خدا...
دیدگاه ها (۱)

#دیوار‌نوشتهمیدونی از چی خندم میگیره...؟!از اینکه کوچیک ترین...

میگن درد و دل کن تا آروم شی...حاجی اگه درد و دل کردن خوب بود...

#دیوار_نوشته#حرفای‌خودم‌و‌میخوام‌از‌طرفه‌یه‌داستان‌کوتاه‌بگم...

نمیدونم دوست داشتنه من جرم بود ...یا تو پلیسه خوبی نبودی.:(

دلم برات تنگ شده قندعسلم ،پسر خوشگلم برای همیشه تو قلب من جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط