رویای بزرگ

رویای بزرگ
#part73

(ویو خونه)

رسیدیم
همگی داشتن صبحونه میخوردن

این سوک: ما اینجا مزاحم شماییم بهتره بریم هتل...

نامجون: اینجوری نیست ما راحتیم

جیمین: درسته

تهیونگ: این سوک فکرشم نکن که بزارم بری هتل

کوک: اووو تهیونگ غیرتیی شدههه

باران: یگانه این چی میگه!

یگانه: عزیزم این اسم داره کوک، جونگ کوک باشههه

باران: به من یاد نده گفتم ببین چی گفت

یگانه: چیز خاصی نگفت

باران: یگانه من حوصله کل کل ندارم

یگانه: خب اخه چیز خاصی نگفت

باران: اههه اصلا اینجوری نمیشه من باید خودم زبان کره ای رو یاد بگیرم
این سوک میشه به من زبانو یاد بدی

این سوک: خودتم میدونی که من تو یاد گرفتن عالیم ولی تو یاد دادن افتضاح

کوک: من بهت یاد میدم

باران: چاره دیگه ای ندارم و گرنه قبول نمیکردم

پارت بعد شرط ۵ لایک
۱۰ کامنت درست حسابیی
دیدگاه ها (۱۷)

رویای بزرگ#part74(ویو این سوک)همگی نشسته بودیم و هرکسی یه کا...

رویای بزرگ#part75رستا: باران بس کن😠باران: اون اول شروع کردای...

رویای بزرگ#part72تهیونگ: شرط داره این سوک: شرط؟! خب چیه بگوت...

رویای بزرگ#part71هنوز داشت صحبت میکرد دست به سینه پشتش واستا...

خون آشام عزیز (82)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط