چمدان دست تو و

چمدان دست تو و
ترس به چشمان مَنَ ست

علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۵)

میان تاریکی ، ترا صدا کردمسکوت بود و نسیمکه پرده را می برددر...

باز با ما سری از ناز گران دارد یارنکند باز دلی با دگران دارد...

⇍بدترین جای قضیه،⇍آنجایی بود ڪه⇍به عقب نگاه کردیم،⇍دیدیم؛⇍بو...

دل بردی از من به یغمااِی ترک غارتگر مندیدی چه آوردی ای دوست...

تو در من همه ای.هر آنچه که زیباست را در چشمان تو دیده ام.در ...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

ترس از دست دادن چه داری؟ وقتی هیچ چیز دنیا متعلق به تو نیست.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط