عشق من بگذار تا راحت فراموشت کنم
عشق من! بگذار تا راحت فراموشت کنم
در میان این شب تاریک ، خاموشت کنم
دست بردار از سر عریانی بغضم، بس است
نه نمی خواهم که هق هق، آسمان پوشت کنم
جرعه جرعه زهر مارم شد تمام زندگی
شوکران هستی، چه اصراری که هی نوشت کنم
بعد از این بیجا کنم در شعر، شب را موی تو
یا که صبحم را شبیه آن بنا گوشت کنم
تا ابد دلتنگ می گیرم خودم را در بغل
نیستم گستاخ دیگر فکر آغوشت کنم
گر چه دل کندن همان مرگ است ناچارم ولی
در شب جشن تولد، شمع خاموشت کنم
در میان این شب تاریک ، خاموشت کنم
دست بردار از سر عریانی بغضم، بس است
نه نمی خواهم که هق هق، آسمان پوشت کنم
جرعه جرعه زهر مارم شد تمام زندگی
شوکران هستی، چه اصراری که هی نوشت کنم
بعد از این بیجا کنم در شعر، شب را موی تو
یا که صبحم را شبیه آن بنا گوشت کنم
تا ابد دلتنگ می گیرم خودم را در بغل
نیستم گستاخ دیگر فکر آغوشت کنم
گر چه دل کندن همان مرگ است ناچارم ولی
در شب جشن تولد، شمع خاموشت کنم
- ۱۷.۵k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط