ای از سفر برگشته بابا پیکرت کو

ای از سـفر برگشـته بابا ، پیکرت کو ؟

سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو ؟

بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی

حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو ؟

از من نمی پرسی چه شد این چند روزه ؟

از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو ؟

آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود

قربان قرآن خواندن تو ، حنجرت کو ؟

لب های من مثـل لبت دارد ترک ها

با این لب عطشان بگو آب آورت کو ؟

کاری ندارم که چه شد موی سر من

اما بگو بـابـای من موی ســرت کو ؟

می گفت عمه با عمامه رفته بودی

حـالا بگو عمـامه ی پیغمبــرت کو ؟

بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!

من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو ؟

این چند روزه هر کسی سوی من آمد

فریاد می زد خارجی پس زیورت کو ؟

بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست

خیلی دلم تنگش شده ، پس اصغرت کو ؟

آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک

حوریه ای دیدم شبیـه مادرت ، کو (که او)

با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت

می گفت ای دردانه ی من ، معجرت کو ؟

دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد

من را ببــر ، گــر چه کبــوتر پر ندارد
🆔 @akhere_zaman
⛅ ️ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ⛅ ️
کانال آخرالزمان در پیام رسان ایتا دنبال کنید
دیدگاه ها (۱)

گلاب می چکد از گیسوان شانه شدهبرای عرض ارادت دو گل بهانه شده...

دو جوانمرد مهیا هستنددست پروردۀ سقا هستندقدشان رفته به دایی ...

من مست محرم حسینمآواره ی پرچم حسینمای کاش برای او بمیرممن کش...

ای از سـفر برگشـته بابا ، پیکرت کو ؟سـیمرغ قاف عاشـقی بال و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط