هی بوسه نزن با هیجان گوشه ی لب را

هی بوسه نزن با هیجان گوشه ی لب را
یک لحظه رعایت بکن آداب ِادب را

دندان به لبم می زنی انگار شبانه..
پاتک زده ای قسمتی از باغ ِرطب را

گرمای لبت روی لبم در نوسان است
بالا نبری در تنم اندازه ی تب را

با آتش ِبرخورد ِلبت با رگ ِگردن..
بر هم زده ای رابطه ی مغز و عصب را

از بس که میان ِدو لبم جای ِکبودی ست..
انگار که "داعش" زده استان ِ"حلب" را

دیشب که سراسیمه تو را گاز گرفتم..
حال آمده ای نقد کنی عین ِطلب را

اینگونه که در اول ِشب بوسه گرفتی..
ای وااای...خدا خیر کند آخر ِشب را
#جرعه ای شعر وشراره
دیدگاه ها (۱)

‍ ‍ ‍ امشب زمان درک تمام حقایق استهرکس به آن رسیدمحبانه، لا...

عاشق شده ام حال و هوایم خوب استدرد است... ولی درد برایم خوب ...

اشهدُ انَّ به عُشّاقِ ز من پیش تَرَتاشهدُ انَّ به چشمانِ کم ...

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اندنه همه مستمعی فهم کنند ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط