قلب من مسکن غمهاست نمیدان تو

قلب من مسکن غمهاست نمیدانے تو
چشمهایم خود دریاست نمیدانے تو

بار غربت بہ خدا سنگین است
زندگے قصہ و رویاست نمیدانے تو

جاده ها کور سفر یعنے چہ ؟
آدمے بے کس تنهاست نمیدانے تو

حلقہ بر دست نشستم کہ مگر مرگ آید
دیدن مرگ چہ زیباست نمیدانے تو

لحظہ ها میگذرد حرف بزن میدانم
شعر هم زاده غمهاست نمیدانے تو...
دیدگاه ها (۳)

خاص

تمام شعرهایم بی مخاطب است...این روزها آنقدر سر مخاطبان شلوغ ...

بہ ســــلامتــے کسیڪہ وقتــے وارد زندگے کسی ...

به سلامت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط