با اینکه مدتهاست نیستی

با اینکه مدتهاست نیستی
اما هنوز در من نفس میکشی
و در هر ضربان قلبم میتپی ...
اما میدانی به دلم افتاده است می آیی
در یک روز گرم تابستان
با همان لبخند همیشگی
با دسته گلی از گلهای سرخ
که میگفتی چقدر رنگش به دوست داشتن من می آید
با همان عطر نشسته بر پیراهنت که در تمام جانم پیچیده و لحظه ای از من جدا نمی شود ...
اما نکند دیر بیایی...
نکند حرفهای ناگفته مان در سکوتی ابدی جا بماند
نکند وقتی می ایی جانی در این جسم خسته باقی نمانده باشد
کاش وقتی می آیی هنوز فرصتی باشد که سنگینی نبودنت را از شانه هایم برداری
و اشکها را از گونه های همیشه باران خورده ام ...
کاش دیگر زندگی دستهایمان را از هم جدا نکند
کاش دیر نشود ....
کاش پایان این قصه نشود من و تویی
که هرگز "ما" نشد ....

#ندا_زندیان

#مدل_لباس
دیدگاه ها (۱)

منو عاشقم کردی که چی بشه؟؟میخواستی دلم سرد و سنگی بشه؟بهار و...

عشق طراوت باران است در یک روز گرم تابستان که تر میکند وجودت ...

حال بیدار شدن نیست !با خیال تو باید خوابید رویا دیدصبح ارزان...

در عکس تو نظارت پیوسته میکنمنفرین به من که عکس تورا خسته میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط