هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود

هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود
چشم هایم در هوایت باز گریان می شود

حس عشقم ناگهان گل می کند اما چه حیف
مثل داغی در میان سینه پنهان می شود

گفته بودم دوستت دارم نکردی اعتنا
فکر می کردی که احساسم گریزان می شود

عشق تو تنها نماد دلخوشی هایم شده
دلخوشی هایی که رویاروی پایان می شود

فکر می کردم که آسان است دل کندن ز تو
دل گناهش چیست چون اینگونه تاوان می شود؟

مطمئن هستم گلم من دوستت دارم هنوز
دوستت دارم که قلبم بی تو ویران می شود

قول دل کندن گرفتی، باشد، اما حس تو
تا ابد در گوشه ای از قلب کتمان می شود
دیدگاه ها (۴)

ﭼﺸﻢ ﺑﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻏﺮﻕ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺍﻟﮑﯽﻗﺼﻪ ﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻭ ﺷﻮﻕ ﻭﺻﺎﻟﯽ ﺍﻟﮑﯽﻓﺮ...

دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی دیده ام جای تو باشد , چ...

تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاشغریبه از من و ما عشق من عاش...

صبح زیبا آمد و چشم شقایق باز شدلاله زلف سرکشش را شانه کرد و ...

بعضی وقت‌ها باید، از همه چیزدست کشید بی اعتنا شد...!یک گوشه ...

عشق ( درد بی پایان)

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط