یکی ماه عاشق و

یکی ماه عاشق و
خبره در خواب،
حتا بر ران‌های مورچه‌یی.

آیا خواهم ماند در ستیز،
با چشمه‌ی زمزم؟
از کجا می‌آید اندوه‌ات
ای یارِ بی‌غش؟

بگوی
دست عشق را تا فرو رود؛
در شکاف سینه‌هات،
در گردن و موی.

خیال‌ات را بگوی،
هر آن‌چه دل‌خواهِ اوست؛
برگیرد از این نگاره‌های مه‌تابی.
بانو،
از کجا می‌آید اندوه‌ات؟
از د‌ل‌داده‌یی،
یا ظلمتی؟ 
✍🏽آدونیس
ترجمه از صالح بوعذار
دیدگاه ها (۰)

✍🏽کاش به جای “دلم” گلویم “تنگ” میشدهوا نمی ریسید و خلاص✍🏽ریش...

✍🏽خوب مــــــــــن!باهم بودن آدمهانه به نزدیکی “تن”هاستکه به...

تو را بانو نامیده‌امبسیارند از تو بلندتر، بلندتربسیارند از ت...

📚جملات انگیزشی هیتلر✍🏼1. به وسیله تبلیغات می توان جهنم را به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط