ایستاده ام بر بام اسفند

ایستاده ام بر بام اسفند
باچشمانی خیره
به روزهایی که تلخ و شیرین
گذشت و خاطره شد ...
حالا بهار در راه است
لبریز از عطر بهار نارنج
سرشار از شکوه علفزار
با کوله باری از شکوفه های عشق
سبزه های امید
و ابرهایی که آبستن باران اند ...
شاید خدا خواست و این بهار
درخت آرزوهایمـــان
جوانــه زد ...



#مریم_موسوی
دیدگاه ها (۶)

خودم راجایی گم کرده امشاید کنار خاطره تودر کوچه ی بارانشاید ...

آخرای سالهامسالم گذشتﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺗﺎﺧﺘﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺧﺘﻦﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘ...

به من دوباره پل بزنمعجزه ی رنگین کمونکه من بدون تو به شب،به ...

می نویسم می نویسم از توتا تن کاغذ من جا داردبا تو از حادثه ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط