گاهی پیش می اید که محققین چیزهایی را کشف میکنند که نه تنه

گاهی پیش می اید که محققین چیزهایی را کشف میکنند که نه تنها توضیحی برای ان ندارند بلکه بهترین راه را مخفی کردن پیدا میکنند، یکی از این اتفاقات در سال 1989 در سیبری رخ داد، اطلاعات موجود درمورد این حادثه به حدی کم است که به درستی نمیتوان درمورد حقیقت و یا دروغ بودن ان نظر داد اما به هرحال به عنوان انسانی کنجکاو میتوان همان مختصر داده ها را نیز بررسی کرد...

در 15 اکتبر سال 1989 خبری بسیار عجیب در منابع خبری روسیه منتشر شد، پروفسور آزاکوف زمین و معدن شناس بزرگ در حفاری که در یکی از دورافتاده درین نقاط سیبری انجام داده چیزی بسیار عجیب را کشف کرده است.

این گروه اکتشافی در یکی از بکرترین نقاط سیبری مشغول حفاری بوده اند، در مدت یک هفته یک مته ی بسیار بزرگ را نزدیک به 14کیلومتر در دل زمین میفرستند، هدف از این کار یافتن معادن جدید الماس و یا نفت بوده، اما در عمق 14 کیلومتری مته وارد نطقه ای خالی میشود، جایی مانند گودال که خالی بوده است!(ساختمان حفاری 2007)

زمانی که مته را خارج میکنند متوجه میشوند دمای تیغه ی مته به حدی بالاست که در دو نقطه ی اتصال در حال ذوب شدن است، برای همین این بار به جای مته یه دستگاه فرکانس سنج با قابلیت تحمل دمای بالا را به درود این گودال میفرستند، چیزی که ضبط کردند باعث شد تنها در مدت دو ساعت این پروژه برای همیشه رها شود، دما در ان نقطه از زمین نزدیک به 1090 درجه ی سانتیگراد گزارش شده بود. (محل مته ی حفاری که بسته شده است)

این اتفاق اولین بار توسط یک روزنامه نگار فنلاندی منتشر شد و پروفسور آزاکوف بلافاصله صحت انرا رد کرد و چنین حرفی را بسیار مسخره خواند.

در سال 2000 در یک مصاحبه ی تلوزیونی در سوالی که خبرنگار درمورد علت تعطیلی این پروژه از آزاکوف پرسید او عنوان کرد که علت قطع بودجه و اطمینان از خالی بودن منطقه از نفت بوده است.

اما این چه اتفاقی بود؟! چیزی که میکروفون انها ضبط کرده بود صدای فریاد هزاران انسان بود! به طوری که امروزه این ناهنجاری را بانام جهنم میشناسند و بسیاری معتقدند در واقع این گروه وارد دروازه ی جهنم شده بود، دولت روسیه و شوروی هرگز این خبر را تایید نکرند و انرا دروغی برای ایجاد هیجان اعلام کرد و به هرحال این واقعیتی است که این تیم به طور ناگهانی تحقیقات خود را رها کرد و منطقه نیز تا به امروز قرنطینه است.
دیدگاه ها (۳)

دختره تو علایقش زده بود سوارکاری.باهم دوس شدیم منم واسه سوپر...

جسد واقعی ماریا در رابطه با پست قبلی

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط