پارت آخر🌚🖤

تهیونگ: از نظرم به یونا رو دعوت کنیم اینجا بعد تو آب‌ یا هر چیزی که میخوایم بدیم پودر تحریک کننده بریزیم ‌
جین: خوبه
اعضا : موافقم


ویو یونا

دخترا رفتن یه دفعه در زده شد باز کردم دیدم نامجون گفته بود شب برم پیششون‌ ساعت ۷:۰۰ باید برم الان ساعت ۵:۳۰ دیقه‌اس رفتم حموم تا ساعت ۶:۳۰ حموم بودم از حموم اومدم یه تیشرت گشاد و یه شلوار کارگو‌ پوشیدم
در زدم جین باز کرد
جین : عه یونا اومدی هیونا کو؟؟؟؟؟
+هیونا رو جیسو برد خرید
جین زیر لب : بهتر
+چیزی گفتی نه بیا تو


ویو کوک

یونا اومد اما هیونا نبود جین گفته جیسو بردتش خرید خوب شد


ویو یونا

اعضا اومدن داشتن‌ ازم‌ کلی سوال میپرسیدن

نامجون: یونا تو کدوم کشور بودی؟
+ژاپن
جین : چند وقت بودی؟
+دو سال
یونگی : کجا مونده بودی؟
+خونه خریده‌بودم
تهیونگ : چرا برگشتی کره؟
+چون دلم واسه دوستام‌ تنگ شده‌ بود
جیمین: یونا تو ازم کیوت تریییییییی
+مرسی
جیهوپ : یونا تو کشور ژاپن تو توکیو دنسر های خیابونی‌ داشت احساس کردم یکی مثل تو اونجا داره میرقصه چون ماهم ژاپن بودیم
+آها اون آره من بودم خودم از خیابون رد شدم دیدم مسابقه دنسه‌ خودم خواستم شرکت کنم آخر هم بلیط کنسرت استری‌ کیدز در اومد
جیهوپ: حالا به اعضا هی میگفتم تویی باور نمیکردن‌ دیدید
+ههههه(خنده)
اعضا به غیر از کوک: یونا منجیر زنگ زده که باید بریم کمپانی کوک تو اینجا باش
+باشه خداحافظ

ویو یونا

وقتی فهمیدم کوک پیشم میمونه یکم خوشحال شدم

+عه کوک بهم آب میدی؟
_ها آره باشه

ویو کوک

ما‌ با اعضا هماهنگ کرده بودیم تو آبش پودر تحریک کننده بریزیم


ویو یونا

کوک آب‌و آورد من خوردم بعد چند دقیقه کلا تحریک شده بودم بدجور خواستن برم یه دفعه کوک دستمو کشید افتادیم رو مبل و روم خیمه زد ( آفرین چقدر ذهنت پاکه لامصب من دیگه نمینویسم چه کارایی کردن خودتون با ذهن پاکتون‌ تصور کنید📿 )


۵ سال بعد

منو کوک الان دوتا بچه داریم
هیونا و سوهو‌
خوشبخت داریم زندگی می‌کنیم

🖤🌚🖤🌚🖤🌚🖤🌚🖤🌚🖤🌚🖤

این چند پارتی هم تموم شد
درخواستی دارید بگید 🖤🌚