پارت

پارت 23
(جیک رفت سر میز غذا خوری و شروع کردن به غذا خوردن)
-راستی چه خبر از هیونگ؟هنوز قصد نداره از توی استرالیا جم بخوره و بیاد کره؟
πاین چیزی که من ازش میبینم گمون نکنم دلش بخواد فعلا از استرالیا دل بکنه.
=راستی جیک،اون دوست بابات رو یادت میاد که بچگی با دخترش دوست بودی؟
-منظورت بابای هانوله؟چطور؟
=هانول؟اهان اره منظورم همونه .وقتتو ازاد کن برای چند شب دیگه میخوایم بریم خونشون.
-واقعا ؟باشه(با لحن خشک)
πهی چیشده ؟ یعنی دیگه ذوق نداری برای دیدن سو... هانول؟
-برام مهم نیست اون ذوق برای وقیت بود که هنوز بچه بودم و هیچی نمیفهمیدم (و از پای میز غذاخوری بلند میشه)
=چیشده؟
-سیر شدم میرم بخوابم(و میره توی اتاقش)
=کی قراره بهش بگیم سوهیون همون هانوله؟(رو به پدر جیک)
.........
_______________
#هشت_خوش_شانس#فیک#انها_یپن
طبق روال گذشته پارت بعد هم شرایط نداره(لالالالا من چقد نازم🎀حس میکنم اون کسایی که دارن داستانمو میخونن چند شب دیگه میاند تو خوابم منو خفه میکنن)
دیدگاه ها (۱۲)

شوهرم😢💞#کیپاپ#استری_کیدز#انها_یپن#تی_اکس_تی#بوی_نکست_دور#زیر...

💖😭😭#کیپاپ#استری_کیدز#انها_یپن#تی_اکس_تی#بوی_نکست_دور#زیرو_بی...

پارت 22 +... زود بخوابی سر کلاس من خوابت نبره(رو به جیک) -او...

پارت 21 +هی جیک ،کی وقت ازاد داری؟میخوام از فردا شروع کنم به...

پارت ۱۷*نامجون محکم بقلش میکنه* منم دوستت دارم ستاره کوچولوی...

کاش لراتون مهم بودم

پارت ۱۶ویو ادمین:اونا همدیگر رو محکم بقل کردن و بوسیدن(از لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط