این مادربزرگ بود که بر گوش النا سیلی زده بود
"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴"
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟿"
این مادربزرگ بود که بر گوش النا سیلی زده بود ؟
بر گوش حسی که روزی نازپروردهاش بود ؟
مادربزرگ ــــ اول حرفت و تو دهنت مزه مزه کن بعد به زبونش بیار ، ا.ت من از برگ گل هم پاکتره اون وقت تو بهش انگ نـ*جـ*ـس بودن میزنی ؟
ناخودآگاه بغضم میگیرد
چرا حس میکردم در این لحظه تنها پشتوانهام مادربزرگ بود ؟
چرا خودم را دختری بیکس و کار میدیدم ؟
با شنیدن صدای قدمهایشان تند از در فاصله میشوم و به اتاق خودم میروم
نیاز داشتم کمی هوا بخورم تا شاید حالم بهتر شود
در تراسم را باز میکنم و اجازه میدهم تا موهایم آزاده در میان نسیم حرکت کند
چشمهایم را میبندم و دمی عمیق میکشم که بوی تلخی زیر بینیم میپیچد
اخمی میکنم و نگاهم را میچرخانم تا منشا آن را پیدا کنم که با دیدن جیمین در تراس کناریم چشمانم گرد میشوند
نگاهم روی سیگاری که میان انگشتانش بود ثابت میماند
سیگار میکشید ؟
مگر ترک نکرده بود ؟
مگر همان روزی که گفتم از بوی سیگار متنفرم ترک نکرده بود ؟
بیحرف با نگاهی خمار بهم زل زده بود
چیزی در نگاهش موج میزد که نمیتوانستم بفهمم
سریع به خود میآیم و از تراس خارج میشوم و به درب شیشهای آن تکیه میدهم
ضربان قلبم تند شده بود و خود را مثل بمب به در و دیوار سینهام میکوبید
چشمهایم را میبندم و نفسهای عمیقی میکشم تا حالم جا بیاید
بعید نبود که قلب بیجنبهام همین امشب رسوایم کند
"𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺 𝙶𝙾𝙳𝙳𝙴𝚂𝚂"
¹⁰ بازنشر
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟿"
این مادربزرگ بود که بر گوش النا سیلی زده بود ؟
بر گوش حسی که روزی نازپروردهاش بود ؟
مادربزرگ ــــ اول حرفت و تو دهنت مزه مزه کن بعد به زبونش بیار ، ا.ت من از برگ گل هم پاکتره اون وقت تو بهش انگ نـ*جـ*ـس بودن میزنی ؟
ناخودآگاه بغضم میگیرد
چرا حس میکردم در این لحظه تنها پشتوانهام مادربزرگ بود ؟
چرا خودم را دختری بیکس و کار میدیدم ؟
با شنیدن صدای قدمهایشان تند از در فاصله میشوم و به اتاق خودم میروم
نیاز داشتم کمی هوا بخورم تا شاید حالم بهتر شود
در تراسم را باز میکنم و اجازه میدهم تا موهایم آزاده در میان نسیم حرکت کند
چشمهایم را میبندم و دمی عمیق میکشم که بوی تلخی زیر بینیم میپیچد
اخمی میکنم و نگاهم را میچرخانم تا منشا آن را پیدا کنم که با دیدن جیمین در تراس کناریم چشمانم گرد میشوند
نگاهم روی سیگاری که میان انگشتانش بود ثابت میماند
سیگار میکشید ؟
مگر ترک نکرده بود ؟
مگر همان روزی که گفتم از بوی سیگار متنفرم ترک نکرده بود ؟
بیحرف با نگاهی خمار بهم زل زده بود
چیزی در نگاهش موج میزد که نمیتوانستم بفهمم
سریع به خود میآیم و از تراس خارج میشوم و به درب شیشهای آن تکیه میدهم
ضربان قلبم تند شده بود و خود را مثل بمب به در و دیوار سینهام میکوبید
چشمهایم را میبندم و نفسهای عمیقی میکشم تا حالم جا بیاید
بعید نبود که قلب بیجنبهام همین امشب رسوایم کند
"𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺 𝙶𝙾𝙳𝙳𝙴𝚂𝚂"
¹⁰ بازنشر
- ۲.۵k
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط