یه روز بهت گفتم نمیخوامت گفتم اینجوری که الان هستی نمی

یه روز بهت گفتم نمی‌خوامت! گفتم اینجوری که الان هستی نمی‌خوام! تو فکر کردی کلا دوسِت ندارم... فکر کردی وقتی میگم اینجوری نمیخوامت منظورم اینه این که هستیو دوست ندارم... نفهمیدی میگم دوری، کمی، من نزدیک‌تر میخوامت! بیشتر میخوامت و خود همین یعنی اونقدر دوستت دارم که باید فقط مال خودم باشی. تو نفهمیدی تو قلب بیقرارم چه خبره. نفهمیدی چقدر دوستت دارم پشت به درد هم نمی‌خوریم گفتنمه! نفهمیدی چقدر بدون تو نمیتونم پشت برات وقت ندارم گفتنمه! نفهمیدی من اونقدر دوسِت دارم که دلم می‌خواد خودت اینو از چشمای بیتابم و انکار کردنای عجیبم بفهمی. من گفتم می‌رم تو نگفتی نرو. دل هردومون باهم شکست و صداش هنوز داره می‌پیچه تو خلوتای تنهایی‌مون. نمی‌دونم، شاید دل توام برام تنگ میشه ولی هنوز فکر می‌کنی اگه دوسِت داشتم نمی‌رفتم! و منم فکر می‌کنم اگه دوسَم داشتی نمی‌ذاشتی برم! ولی رفتم چون کم داشتنت از نداشتنت بدتر بود، تحمل بودنت ولی مث همیشه نبودنت سخت بود. رفتم چون تمام و کمال و ابدی می‌خواستم و گذاشتی برم چون اندازه خواستنم دستت نبود. نفهمیدی این منِ عاشقِ تو اونقدر دوسِت داره که تا آخر عمرش هرجای دنیا بره باز تو جلو چشماشی. نفهمیدی دوری فقط دلتنگی میاره نه دلسردی. باور نکردی عشقمو. حالاام اگه برگردم بگم دوسِت دارم لابد می‌گی اگه دوسم داشتی نمی‌رفتی و همونجور که قبلا باور نکردی عشق قلبمو، بازم باور نمی‌کنی! ولی من برمی‌گردم و می‌گم دوسِت دارم حتی اگه تو باورم نکنی. برمی‌گردم و می‌گم می‌خوامت حتی اگه تو تمام خودتو برای من نخوای. برمی‌گردم و می‌گم من اون روزی که رفتم بیشتر از تمام روزایی که کنارت بودم داشتم می‌مردم واسه‌ت. باور نمی‌کنی از چشام که کم‌سو شدن از گریه‌ی "من که دوسِت داشتم چرا رفتم؟" بپرس!

#حرف.دل