این همه شغل



این همه شغل ،
این همه مغازه ،
این همه فروشگاه ....

کاش توی هرشهر یک مغازه ی خوشحال فروشی هم داشتیم!
روزهای جمعه ، حالا جمعه هم نه روزایی که به هردلیلی دلمون بی قرارمیشه ،روزایی که به هر دری میزنیم بازم دلمون گرفتس مثلا روزهایی که تونیستی  . . . میرفتیم پیشِ خوشحال فروش ومیگفتیم
ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟

حتی آرامش فروشی هم خوب بود
توروزایی که فکرت انقد درگیره که سرت میخواد منفجر بشه !
میرفتی پیشِ آرامش فروش ومیگفتی
این "آرامشا" لحظه ای چند؟؟؟

ای کاااااااش..❤ ️
دیدگاه ها (۲)

نوشتم دردِ دلہایم ، همہ گفتند عالے بودندانستند ڪہ درمانے ، ب...

کمی شاعر شو و یک شب مرا شکل غزل بنویساگر چه وصل ممکن نیست ول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط