بوی دود هوا رو سنگین کرده بود شعلههای آتشی که شبانه در انبار مهمات ...

𝐾𝑖𝑚'𝑟𝑒𝑖𝑔𝑛
𝑃𝐴𝑅𝑇: 11

بوی دود، هوا رو سنگین کرده بود. شعله‌های آتشی که شبانه در انبار مهمات شمالی قصر افتاده بود، هنوز کامل خاموش نشده بودن. خادمان، بی‌صدا خاکسترها رو جمع می‌کردن. همه می‌دونستن این یه هشدار بود... اما از طرف کی؟

تهیونگ، ایستاده بود بالای برج نگهبانی، شمشیرش رو در دست گرفته و چشم‌هاش روی قصر دوخته شده بود.

— اونا شروع کردن، هانا. بدون اینکه منتظر بشن.

هانا که کنار در ایستاده بود، زمزمه کرد: — کی می‌خواد بعدی باشه؟ من؟ تو؟ یا مردم بی‌گناه؟

تهیونگ آروم گفت: — نه. این‌بار ما حرکت می‌زنیم.


---

تو اتاق مشاور اعظم، صداها بالا گرفته بود.

— اگه شاهزاده تهیونگ بخواد خدمتکار رو به عنوان همسر آینده‌ش اعلام کنه، باید از قانون رد بشه!
— اون داره سنت رو لگد می‌زنه!
— یا باید حذف شه... یا تبعید!

اما کسی که ساکت بود، یووون بود. با نگاهی تاریک به شعله‌ی شمع، لبخند زد.

— بذار خودشون خودشون رو نابود کنن.


---

شب، جلسه‌ی مخفی‌ای تو زیرزمین قصر برگزار شد. تهیونگ، چند نگهبان وفادار، و هانا اونجا بودن. روی میز، نقشه‌ی قصر پهن شده بود.

— ما باید اول از همه نگهبانان شمالی رو از دستشون دربیاریم. اونا زیر نظر یووونن.
— و بعد؟
— بعد، من به‌عنوان شاهزاده، اعلام استقلال از مجلس سلطنتی می‌کنم.
همه ساکت شدن.

هانا بهش خیره شد: — تهیونگ... این یعنی جنگ.

— آره. ولی یه جنگی که باید اتفاق می‌افتاد.

و اون شب... برای اولین بار، مهر شورش در سکوت، با خون دل و قلب‌های لرزون، کوبیده شد.
دیدگاه ها (۲)

بچه ها این هانا تو فیک سلطنت کیم یا همون، Kim's reign

دخترا اگه @xx.hh.mm به 20 تایی برسه پارت میزارم

ĸiм's 𝑟𝑒𝑖𝑔𝑛𝑃𝐴𝑅𝑇: 10---اون شب، صدای طبل سلطنتی، آروم و سنگین ...

ĸiм's 𝑟𝑒𝑖𝑔𝑛𝑃𝐴𝑅𝑇: 10---اون شب، صدای طبل سلطنتی، آروم و سنگین ...

The Royal Veil — Part 23 : دیوارهایی که گوش دارندقصر هیچ‌وقت...

p⁹---مراسم ازدواج در تالار اصلی قصر با شکوهی خیره‌کننده برگز...

black flower(p,219)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط