نمیدانم وسایل خانهی شما هم با یکدیگر صحبت میکنند یا نه

نمی‌دانم وسایل خانه‌ی شما هم با یکدیگر صحبت می‌کنند یا نه؟
این شعر گفتگوی عبرت آموز سحرگاهی آینه و شانه‌ی خانه‌ی پروینی اعتصامی است. گفتگویی بسیار عبرت آموز در توصیه به آینه بودن

وقت سحر، به آينه اى گفت شانه اى
کاوخ! فلک چه کجرو و گيتى چه تند خوست

ما را زمانه رنجکش و تيره روز کرد
خرم کسيکه همچو تواش طالعى نکوست

هرگز تو بار زحمت مردم نميکشى
ما شانه مى کشيم بهر جا که تار موست

از تيرگى و پيچ و خم راههاى ما
در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست

با آنکه ما جفاى بتان بيشتر بريم
مشتاق روى تست هر آنکسى که خوبروست

گفتا هر آنکه عيب کسى در قفا شمرد
هر چند دل فريبد و رو خوش کند عدوست

در پيش روى خلق بما جا دهند از انک
ما را هر آنچه از بد و نيکست روبروست

خارى بطعنه گفت چه حاصل ز بو و رنگ
خنديد گل که هرچه مرا هست رنگ و بوست

چون شانه، عيب خلق مکن موبمو عيان
در پشت سر نهند کسى را که عيبجوست

زانکس که نام خلق بگفتار زشت کشت
دورى گزين که از همه بدنامتر هموست

ز انگشت آز، دامن تقوى سيه مکن
اين جامه چون دريد، نه شايسته رفوست

از مهر دوستان رياکار خوشتر است
دشنام دشمنى که چو آئينه راستگوست

آن کيميا که ميطلبي، يار يکدل است
دردا که هيچگه نتوان يافت، آرزوست

پروين، نشان دوست درستى و راستى است
هرگز نيازموده، کسى را مدار دوست

#پروین_اعتصامی
قدر آینه های زندگیتون رو بدونید
دیدگاه ها (۰)

گریه بچه در هنگام سخنرانی

معامله ی سنگین غرب با تاریخ علوم انسانی خود در ماجرای جنایات...

بعد از چند روز سخت پیش به سوی چند ساعت خواب راحت

جمعه آخر ماه شعبان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط