p

p4





که یهو کوک پرسید

_ماجرارو میشه برامون تعریف کنی ا.ت(داد)

+مگه لازمه

%بسه بیاین بریم توی کلبه

+باشه زود باشین برین توی کلبه

_÷×*#باشه

_خب الان داخل کلبه ایم لطفا تعریف کن برامون قضیه چیه

+...........

%بزار من تعریف میکنم اون الان حالش خوب نی

*خب میشه بگی قضیه چیه جین

%ببین بعد رفتنتون بادیگاردای سوهو برای اینکه ا.ت خوبه باید یک خون آشام و گرگیه گاز میگرفت تا خوب بشه یعنی الان ا.ت هم گرگینه و هم خون آشامه و الان پدر بزرگ ا.ت که دنبالشه که نیروی ا.تو بگیره ماهم اومدیم اینجا تا گیرمون نیاره

_÷×*#(از شدت تعجب چشاشون گرد شده بود)

+جین به خون احتاج دارم

%ببینم توی یخچال خون داریم

_ا.ت چرا چشات قرمزه

%چون به خون احتاج داره ازش دور شین تا خون شما هارو نخورده
آها بیا ا.ت خون داریم

+بده ببینم

+آخیش داشتم میمردم

%بزار برم درو پنجره رو قفل کنم

+پرده هارو بکش

%باشه

ویو جین

روی کاناپه نشسته بودیم داشتیم مافیا بازی میکردیم که در محکم کوبیده شد همه جیغ زدن بجز جیمین تهیونگ کوک ا.ت و من چونکه به دخترا قضیه رو نگفتبودیم و میدونستی کیه پس زود رفتیم اتاق اصلحه و وسایل مورد تیاز رو گرفتیم و اومدیم پایین و گارد گرفتیم

که یهو...