خیانت
جیمین. دوباره گریش گرفت پاهاش سست شده بود نشست رو زمین. و دوباره شروع به گریه کرد
-منو ببخششش ات من..من نباید باهات اینکار رو میکردممم
فردا شب
مراسم خاک سپاری تموم شده بود ولی جیمین همونطور داشت رو قبر ات گریه میکرد و دوست صمیمی اش جیهوپ کنارش بود (علامت جیهوپ &)
&جیمین دیر وقته پاشو بریم
-خواهش میکنم بزار یکم دیگه بمونم تو اگه دوست داری برو
&بابا داداش الان تو حالت خوب نیست میزنی یه بلایی سر خودت میاری من از جام تکون نمیخورم تا تو هم بیای
-باشه میام یه چند دقیقه برو ماشین رو بیار تا اونموقع منم میام
&باش.... بوق زدم بیایا
-باش
...
...
...
-ات عشقم قول میدم زود میام پیشت
باشه؟ منتظرم بمونیا
...
-منو ببخششش ات من..من نباید باهات اینکار رو میکردممم
فردا شب
مراسم خاک سپاری تموم شده بود ولی جیمین همونطور داشت رو قبر ات گریه میکرد و دوست صمیمی اش جیهوپ کنارش بود (علامت جیهوپ &)
&جیمین دیر وقته پاشو بریم
-خواهش میکنم بزار یکم دیگه بمونم تو اگه دوست داری برو
&بابا داداش الان تو حالت خوب نیست میزنی یه بلایی سر خودت میاری من از جام تکون نمیخورم تا تو هم بیای
-باشه میام یه چند دقیقه برو ماشین رو بیار تا اونموقع منم میام
&باش.... بوق زدم بیایا
-باش
...
...
...
-ات عشقم قول میدم زود میام پیشت
باشه؟ منتظرم بمونیا
...
- ۱۸۰
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط