داشتم فکر میکردم چقدر آدمهای امن خوبند
داشتم فکر میکردم چقدر آدمهای امن خوبند.
آدم هایی که رازدارند.
آنهایی که میتوانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی.
از همهچیز بیواهمه حرف بزنی،
بدون هراسی از قضاوت شدن.
آدمهایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند میزنند.
بدون این که زیاد بدانند،
اعتماد میکنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در کدام روز سختت به تو رسیدهاند و چطور خورشید شدهاند وسط همه تاریکی های دلت.
چقدر خورشیدها خوبند،
چقدر بیمنت و چقدر خوشبو و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنیاند.
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی.
درد و دریغ که کمند.
بسیار کم
#حمید_سلیمی
آدم هایی که رازدارند.
آنهایی که میتوانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی.
از همهچیز بیواهمه حرف بزنی،
بدون هراسی از قضاوت شدن.
آدمهایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند میزنند.
بدون این که زیاد بدانند،
اعتماد میکنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در کدام روز سختت به تو رسیدهاند و چطور خورشید شدهاند وسط همه تاریکی های دلت.
چقدر خورشیدها خوبند،
چقدر بیمنت و چقدر خوشبو و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنیاند.
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی.
درد و دریغ که کمند.
بسیار کم
#حمید_سلیمی
- ۳.۲k
- ۰۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط