روزی کشاورزی متوجه شد ساعت طلای مراث خانوادگیاش را در

#روزی کشاورزی متوجه شد، ساعت طلای ميراث خانوادگی‌اش را در انبار علوفه گم کرده، بعد از آنکه در ميان علوفه بسيار جستجو کرد و آن را نيافت از گروهی کودک که بيرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هر کس آن را پيدا کند جايزه می‌گيرد.
🔹به محض اينکه اسم جايزه برده شد، کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه‌های علوفه را گشتند، اما باز هم ساعت پيدا نشد. همين که کودکان نااميد از انبار خارج شدند پسرکی نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتی ديگر به او بدهد.
کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود انديشید: چرا که نه؟ کودک مصممی به نظر می‌رسيد.
پس کودک به تنهايی درون انبار رفت و پس از مدتی به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحير از او پرسيد چگونه موفق شدی در حالی که بقيه کودکان نتوانستند؟
کودک پاسخ داد: من کار زيادی نکردم، روی زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تيک تاک ساعت را شنيدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را يافتم.
‌🔹ذهن وقتی در آرامش است، بهتر از ذهن پرمشغله کار می‌کند. هر روز اجازه دهيد ذهن شما اندکی آرامش يابد تا ببينيد چطور بايد زندگی خود را آن‌گونه که می‌خواهيد سر و سامان دهيد.
دیدگاه ها (۸)

#خسته‌نباشی‌داداش‌گلم@iamsaeidxo

سلام...خوب منومیشناشی پستشــکر بابت نصیحت وانرژی مثبت💚💚

#یه‌شب‌عالی‌کنارهنرمندای‌عزیزاقای‌حشمت‌قاسمی‌وچراغعلی❤

#یه‌شب‌عالی✌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط