تشنه بوسیدنت بودم ولی

تشنه بوسیدنــت بودم ولی...
تا شنیـــدی تشنــه تر کـــردی مــرا...



چشــم هــایت را به جنــگ آورده ای...
بی سلاح و بی سپــر کـــردی مرا...
دیدگاه ها (۲)

بیا جایمان رابرای یک بارهم شده باهم عوض کنیم من معشوق میشوم ...

محبت پیوندمحڪمیست ڪہفاصلہ نمیشناسد...هر ڪجا ڪہ باشےدر خاطرہ ...

گذشته هایت راببخشزیرا آنان همچون ڪفشهای ڪودڪیتنه تنهابرایت ڪ...

عشق یعنے بے ‌تو هرگز پس بمان تا سحر از عاشقے با او بخوانعشق ...

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط