ب

بﻌﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟
ﺑﺎﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟

ﺳﺒﺰﯼ ﺳﺠﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺒﯽ ﺳﺮﺥ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﻋﻘﻞ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟

ﺁﻥ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺑﻪ ﮐﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﭼﺸﻢ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟

ﺣﻤﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺳﺮﺥ ﺗﻮ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟

ﻏﻨﭽﻪ ﺍﯼ ﻣﮋﺩﻩ ﯼ ﭘﮋﻣﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ
ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ؟
دیدگاه ها (۳)

با زبان گفتی برو... با چشم ها گفتی بیا... میرود در عاشقی، دل...

تو را دارم ای گل، جهان با من استتو تا با منی، جان جان با من ...

مثل باران بهاری که نمیگوید کِیبی خبر در بزن و سر زده از راه ...

صد خزان افسردگی بودم بهارم کرده ایتا به دیدارت چنین امیدوارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط