آپدیت سگی آمه
نام:روزیتا
فامیلی:سومارو
سن:۱۸(شب تولد۱۹ سالگیش میمیره)
اخلاق:مهربون،آرام،منطقی،آینده نگر،سر سخت،هیچوقت کسی رو قضاوت نمیکنه،حمایت گر
نژاد:انسان
تنفس:هنر
رتبه:هاشیرا
شیپ:....
دوستان:هامیکو:آری:هاتسومه:چیوکو:اگر کسی مایل به دوستی بود بگه
داستان:روزیتا با خانوادش شاد زندگی میکرده پدر مادرش هاشیرا بودن مادرش هاشیرا گل رز و پدرش هاشیرا هنر
رزیتا بعد اینکه پدر مادرش باز نشسته،شدن میره آزمون نهایی و شیطان کش میشه کلی تلاش میکنه و هاشیرا میشه اما یه روز متوجه میشه خواهرش شیطان شده و پدر مادرشو کشته و فرار کرده از اون موقع داره دنبال خواهرش میگرده که یک کیزوکی شده و در آخر تو قلعه بینهایت شب تولدش موفق میشه خواهرشو ببینه و بکش اما بخاطر زخم های شدیدش خودش هم در کنار خواهرش میمیره
فکت:خواهر روزیتا نمیخواست روزیتا بمیره میخواست اون بره و خوشبخت بشه:))))،روزیتا عاشق گل رز هست،تنها دلیلی که روزیتا دنبال خواهرش میگشت این بود که اونو ببینه و در کنار اون بمیره:)))،روزیتا هیچوقت از خواهرش متنفر نبود،پنهانی از اوبانای خوشش میومد اما بخاطر میتسوری احساساتشو سرکوب کرد:(((،رنگ پایین موهاشو به یاد پدر مادرش آبی و روزی کرده،گلسرش مال خواهرشه،به گفته خودش زندگی واسش مثل یه بازی بی پایانه،اون یه گربه داره،با بچه ها به شدت مهربونه (برعکس سازندش)،
فامیلی:سومارو
سن:۱۸(شب تولد۱۹ سالگیش میمیره)
اخلاق:مهربون،آرام،منطقی،آینده نگر،سر سخت،هیچوقت کسی رو قضاوت نمیکنه،حمایت گر
نژاد:انسان
تنفس:هنر
رتبه:هاشیرا
شیپ:....
دوستان:هامیکو:آری:هاتسومه:چیوکو:اگر کسی مایل به دوستی بود بگه
داستان:روزیتا با خانوادش شاد زندگی میکرده پدر مادرش هاشیرا بودن مادرش هاشیرا گل رز و پدرش هاشیرا هنر
رزیتا بعد اینکه پدر مادرش باز نشسته،شدن میره آزمون نهایی و شیطان کش میشه کلی تلاش میکنه و هاشیرا میشه اما یه روز متوجه میشه خواهرش شیطان شده و پدر مادرشو کشته و فرار کرده از اون موقع داره دنبال خواهرش میگرده که یک کیزوکی شده و در آخر تو قلعه بینهایت شب تولدش موفق میشه خواهرشو ببینه و بکش اما بخاطر زخم های شدیدش خودش هم در کنار خواهرش میمیره
فکت:خواهر روزیتا نمیخواست روزیتا بمیره میخواست اون بره و خوشبخت بشه:))))،روزیتا عاشق گل رز هست،تنها دلیلی که روزیتا دنبال خواهرش میگشت این بود که اونو ببینه و در کنار اون بمیره:)))،روزیتا هیچوقت از خواهرش متنفر نبود،پنهانی از اوبانای خوشش میومد اما بخاطر میتسوری احساساتشو سرکوب کرد:(((،رنگ پایین موهاشو به یاد پدر مادرش آبی و روزی کرده،گلسرش مال خواهرشه،به گفته خودش زندگی واسش مثل یه بازی بی پایانه،اون یه گربه داره،با بچه ها به شدت مهربونه (برعکس سازندش)،
- ۶.۳k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط