Black life
Black life
(Part 8)
_نمیدونستم چیکار کنم پس زود نگاهمو دزدیدم
ویو چان
بعد نشستن روی صندلی میز چشمم افتاد به یه پسر جوون که حداقل ۱۳ سالش میشد پسر خوشگل و خوشتیپی بود با اینکه لباسای گرون قیمت و خاصی نداشت نگاهش عجیب بود خاص بود انگار چیزی رو توی دلش مخفی نگه داشته یه یچیز بزرگ و غمگین دلم میخواد دربارش بدونم بهتره از آقای پارک بپرسم هرچی باش اون کارگر کافه اونه
ویو آقای پارک
داشتیم روی میز قمار بازی میکردیم عجیب ترین و مسخره ترین شرط رو گذاشته بودیم اگه کسی باخت ده بطری الکل بخوره سونگمین داشت با شیشه مشروب گیلاسی گرون قیمت میومد سمتمون تا برامون بریزه که چان همش حواسش به سونگمین بود نمیدونم چرا مطمئنم یه چیزایی تو سرشه
☆پارک میشه درباره اون پسره بهم بگی اینکه اسمش چیه و کلا همه چیز
¢ باش ولی میخوای چیکار
☆تو فقط بگو اگه پسر مورد نظرم باشه ممکنه امشب هم زندگی تو تغییر کنه هم زندگی اون
¢ ولی اون ۱۳ سالشه میخوای چیکار
☆همون بچه ۱۳ ساله خیلی کارا میتونه بکنه فقط به زمان نیاز داره خب حالا شروع کن
¢ اسمش سونگمین پسر خوش اخلاق و خوبیه سر به زیر ولی اگه حقش پایمال بشه خوب بلدع انتقام بگیره همین الانشم تو فکر یه انتقام بزرگه یه خواهر ۴ سالع داره به اسم ات هرروز سونگمین میاد و تو کافه کار میکنه شبام درس میخونه البته مدرسه هم میره ولی نصف روز اینجا کار میکنه یعنی بعد مدرسه میاد اینجا
☆ات رو کی نگه میدارع
¢ ات از وقتی که داداشش میاد اینجا از صبح میره مهد کودک و پرستارش ظهر میاره خونه و تاشب ازش نگه داری میکنع سونگمین حتی شبام نمیخوابه درس میخونه
☆( یه سری تکون داد به معنی تایید ) خب اون انتقامی که میگی چیه
¢ اون ......
(Part 8)
_نمیدونستم چیکار کنم پس زود نگاهمو دزدیدم
ویو چان
بعد نشستن روی صندلی میز چشمم افتاد به یه پسر جوون که حداقل ۱۳ سالش میشد پسر خوشگل و خوشتیپی بود با اینکه لباسای گرون قیمت و خاصی نداشت نگاهش عجیب بود خاص بود انگار چیزی رو توی دلش مخفی نگه داشته یه یچیز بزرگ و غمگین دلم میخواد دربارش بدونم بهتره از آقای پارک بپرسم هرچی باش اون کارگر کافه اونه
ویو آقای پارک
داشتیم روی میز قمار بازی میکردیم عجیب ترین و مسخره ترین شرط رو گذاشته بودیم اگه کسی باخت ده بطری الکل بخوره سونگمین داشت با شیشه مشروب گیلاسی گرون قیمت میومد سمتمون تا برامون بریزه که چان همش حواسش به سونگمین بود نمیدونم چرا مطمئنم یه چیزایی تو سرشه
☆پارک میشه درباره اون پسره بهم بگی اینکه اسمش چیه و کلا همه چیز
¢ باش ولی میخوای چیکار
☆تو فقط بگو اگه پسر مورد نظرم باشه ممکنه امشب هم زندگی تو تغییر کنه هم زندگی اون
¢ ولی اون ۱۳ سالشه میخوای چیکار
☆همون بچه ۱۳ ساله خیلی کارا میتونه بکنه فقط به زمان نیاز داره خب حالا شروع کن
¢ اسمش سونگمین پسر خوش اخلاق و خوبیه سر به زیر ولی اگه حقش پایمال بشه خوب بلدع انتقام بگیره همین الانشم تو فکر یه انتقام بزرگه یه خواهر ۴ سالع داره به اسم ات هرروز سونگمین میاد و تو کافه کار میکنه شبام درس میخونه البته مدرسه هم میره ولی نصف روز اینجا کار میکنه یعنی بعد مدرسه میاد اینجا
☆ات رو کی نگه میدارع
¢ ات از وقتی که داداشش میاد اینجا از صبح میره مهد کودک و پرستارش ظهر میاره خونه و تاشب ازش نگه داری میکنع سونگمین حتی شبام نمیخوابه درس میخونه
☆( یه سری تکون داد به معنی تایید ) خب اون انتقامی که میگی چیه
¢ اون ......
- ۸۰۴
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط