باید از دست همه مردم این شهر گریخت

بایَد از دست همه مردم این شَهر گُریخت ؛
به کجا ؟! هَر جایی ..
که حسودی ندَرد ،
شوق مَرا از مِیلت ..

#شاهین_پورعلی_اکبر
دیدگاه ها (۲)

گاهی وجود یک مردآنقدر گرم عمل میکند!که یک زمستان با تمام برف...

من از قیدت نمی‌خواهم رهایی...#سعدی

دوست داشتنت، باران است، نه از آنهایی که صاعقه و رعد و برقش ت...

تنهایی از خیلی‌ها نجاتم داد نه اینکه بخواهم تبلیغ تنهایی ...

پارت چهارم: آینه‌ی حقیقتقطار وارد شهر آینه‌ها شد. هلیا و لی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط