طبق معمول همیشه در حال نوشتن پانویس پستهام بودم که فهمیدم

طبق معمول همیشه در حال نوشتن پانویس پستهام بودم که فهمیدم این هزارمین باریه ک میخوام بنویسم
ناتمامی در من پایان یافت
اکنون ناتمامی در تمام من پایان یافت
اتمام ناتمام من‌.
بعد رجوع کردم به اوراق قدیمی و دیدم این جملاتو به دو زبان دیگه هم نوشتم.
چه جور ناتمامی هستی ک تازه فهمیدم بی پایانی؟
همونقدر حیله گر و بی رحمانه ک وقتی تو مدارت میدوییدم سرگیجه میگرفتم و نمیفهمیدم ک این مدار تلست ، نه یک خط صاف...

برای پانویس تو چی بنویسم؟

..زمان را می ایستانم
در سکوت و جنون و تاریکی
زندگی را مرور خواهم کرد …
𝐒𝐭𝐚𝐫𝐢𝐧' 𝐝𝐨𝐰𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐫𝐫𝐞𝐥 𝐨𝐟 𝐚 .𝟒𝟓
دیدگاه ها (۰)

My Solitude Doesn't Depend On The Presence Or Absence Of Peo...

روی زمین نشستم و سرم را میان دستانم گرفتم. فکر کردم کاش می‌ت...

خدا مُرده است. خدا مرده باقی می‌ماند . و ما او را کشته‌ایم !...

دوست منآنچه می‌نمایم نیستمآنچه هست لباسی است که به تن می‌کنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط