یک دوست داشتن هایی هست که برایت زیادی بزرگند

یک دوست داشتن هایی هست که برایت زیادی بزرگند...
برایت خیلی سنگین و گزاف تمام میشوند,
رویِ صورتَت زار میزنند از ناتوانیِ نگفتن هایت,
رویِ دلت احساسِ خستگیِ مفردی میکنی,
خفه گیِ ناشی از نگفتنش در همه یِ جانت ریشه میکند...
گاهی روحت را خشک میکند و گاهی به یادش پرو بال میدهد,
یک دوست داشتن هایی هست که اگر در دل بماند میشود بلایِ جان,
بخواهی بیاندازی اش از دهانت بیرون و نشان بدهی به همه یِ شهر...
دهان به دهان میچرخد,
میشوی نقل و نبات مجالسِشان...
و تو میمانی و یک دنیا بلاتکلیفی,
و تو میمانی از بُهتِ این دلِ وارونگی که همه اش تارو پودت را یکجا برده...
خودِ بودن و نبودن در یک دوست داشتنی که آخرَش معلوم نیست و هیچ دستی جز روزگار و سرنوشت در آن دخالت ندارند,
از جهنّمی که باید در گناهانت بسوزی سخت تر است...
و تو میمانی و این دلِ مصیبت زده یِ لعنتی ات,
که از صد مجلسِ عزا هم بدتر است,
و همیشه بودن را ترجیح میدهد به رفتن هایِ بی برگشت....
به آنجا که رسیدی آنقدر دوست داشتنت را فریاد کن,
تا به گوشِ خدا و بنده هایَش که هیچ...
گوشِ خودش هم از این همه صبر و ماندنت
به درد بیاید....
بیخیالِ کسانی که علاقه ات را مسخره میخوانند و فریادت را تزویر...روحت همانجایی آرام میگیرد که دوست داشتنت را بلاخره متوجه میشود...
دیدگاه ها (۵)

چه تعبیری، تنهایی!؟ تنهایی، یعنی...!!! ناله کنی، آه بکشی و ف...

تفاوت است میان دوست اجتماعی و کسی که عاشقانه دوست می دارید...

گاهی از خودمان می‌پرسیم: «دوست داشتن به چه دردمان می‌خورد؟» ...

گول صفحه اینستاگرام آدم ها را نخورید!آدم ها آنجا خیلی انسان ...

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط