تمام هستی منواقعی پارتبیستم

تمام هستی من(واقعی) #پارت_بیستم
وقتی اون پسره منو کوبید زمینو پیشونیم شکست و بابک منو برد خونه......
 - دوستت دارم شیما ... بخدا میخوامت.
پا شدم برم..... گفت شب زنگ میزنم.... لبخندی زدمو
 گفتم.....باشه منتظرتم!
روزها تند تند هاشور میخوردند ... انگار معجزه شده بود .... بابک به من برگشت! شاد بودم...میخندیدم...... دیگه اتاقمو بوی گند سیگار نمیگرفت....دوستام داداشم اجیم مامانم بابام و همه شاد بودن که منو اینجوری میدین... میدونستن از عشق بابکه ... میدونستن بی اون میمیرم... به مامانم گفتم میخوامش.....گفتم اگه بابک نباشه دیووونه میشم.
اولش عصبی شد گفت اگه فامیل بفهمن دختر دکتر فریدمهر شده زن یه مردی که زنشو طلاق داده چی میگن؟
گفت زشته.....گفت تو بهترین ها در انتظارتن
 گفتم بهترینا رو نمیخوام... گفتم واسم این از همه بهتره!
گفتم تو میخوای دخترتو به خاطر دهن بی صاحب فامیل بکشی؟!

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۲)

وقتی بهت میگن این کارو نمی تونی انجام بدی،سه بار انجامش بده ...

تمام هستی من(واقعی) #پارت_بیست_و_یکمشبش مامانم با بابام حرف ...

...

تمام هستی من(واقعی) #پارت_نوزدهمهیچ نمگیف...اشاره کرد بشینم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط