قرار نیست تکراری شوی با وجودی که هر روز می آیی و مرا از

قرار نیست تکراری شوی. با وجودی که هر روز می آیی و مرا از خواب بیدار می کنی تا خورشید را ببینم و گاهی باران را که به شیشه تلنگر میزند، فراموش میکنم که دیشب نگران آمدنت بودم. فراموش می کنم که تو مهربان تر از دیروزی. یعنی باید مهربان تر باشی! وقتی کسی مرا دوست دارد نگرانی هایم را به امید بدل می کند. رسیدنت مژده ی روزی دوباره است. اینکه هنوز می توانی عاشق شوی و دوستت بدارند و ضربان قلبت را با عاشقانه هایت تنظیم کنی. فردا یعنی آذر، یعنی ماه آخر پاییز. حیف است که این پاییز هم تمام شود و ما با هم قدم نزده باشیم این پیاده روهای خیس و چشم انتظار را! شاید کسی در فردایی که نمی دانیم کی از راه میرسد منتظرمان باشد. فردایی که قرار است از همین لحظه آن را بسازیم ...

منصور ضابطیان
دیدگاه ها (۱)

آرزوهای دست نیافتنی، گاهی در همین نزدیکی زندگی می کنند. مثل ...

نیروی جاذبه شاعران را سر به زیر کرده است بر خلاف منجمان که ه...

هر جا بروی باز به من برمی گردی. به خیال باران و رویاهای روشن...

نماز آیات می خوانم هر روز از هراس ندیدنت. وحشتی دارد نبود وح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط