part

part 11
ویو ا.ت
با حرفی که زد شکه شدم ینی خودشم قبول داره روانیه؟ همینجوری تو فکر بودم که با عربده گفت

_ جواب سوالمو بده
ا.ت : سوالت جوابم داشتش؟
_ میخوای بدونی؟
وقتی اینو گفت بیشتر ترسیدم با لکنت گفتم ن .. نه
با یه نیشخند سمت در رفتو بازش کرد همینجوری ک مثل سگ ترسیده بودم بهش نگا میکردم یکیو صدا زد اون خانوم مسن اومد بالا گفت
کوک : اجوما اینو ببر پایین مرتبش کن دو هفته بهت وقت میدم توی این دو هفته تموم اموزش هایی که بایدو بهش میدی بدون هیچ اشتباهی
اجوما که خیلی خونسرد بود گفت:
چشم ارباب
این حجم از خونسرد بودنو از کجا میاره؟
پس بهش ارباب میگفتن ..
این یارو اربابه رفت بیرون اجوما با یه لبخند گرم اومد سمتمو نگام کرد گفت: اسمت چیه دخترم؟
ا.ت : لی ا.ت ام
اجوما : چن سالته ا.ت ؟
ا.ت : ۱۹
وقتی اجوما سنمو پرسید جوابشو دادم یه لبخند زدو گفت بیا بریم پایین دخترگلم
منم پشتش رفتم اون یارو رو دیدم که روی کاناپه بودو داشت با دونفر خوشو بش میکرد قیافه یکیشون برام به شدت اشنا بود ولی نشناختم رفتیم سمت یه اتاقی که اجوما گفت:
_ دخترم تو از این ب بعد اینجا میمونی فعلا استراحت کن تا تکلیفتو مشخص کنم
ا.ت : چشم مرسی
با کلی سوال توی سرم خوابیدم با دادو بیداد بیدار شدمو رفتم بیرون دیدم یه دختره رو زمینه اربابم یه تفنگ دستشه اجوما داره تلاش میکنه اربابو اروم کنه دختره سنی نداشت بهش میخور ۱۷ یا ۱۸ سالش باشه
نمیدونم چی تو خودم دیدم که جرعت اینو پیدا کردم ک بزنم تو گوش ارباب
با سرعت رفتمو محکم خوابوندم تو گوشش همه ساکت شدن ارباب با یه صورت قرمز که جای دست من بود چشماش پر از خشم بود داشت نگام میکرد
یه لحظه فاتح خودمو خوندم که نگام کردو نگاهشو داد به دختره ک داره با گریه نگاه میکنه سریع رفتم جلوی دختره گفتم: نزنش
در جوابم گفت
کوک: کی باشی که به حرفت گوش کنم گمشو کنار
ا.ت : نمیرم توام هیچ گوه خاصی نیستی پس بیخیال شو
کوک: گوه خاص؟ چی نالیدی؟
اومد سمتمو بازومو گرفت کنارو محکم پرتم کرد تفنگو گرفت سمته دختره شلیک کرد
از ترس داشتم سکته میکردم مطمئن بودم نفر بعدی منم اخه کصخل چی تو خودت دیدی که میری میزنی تو گوشش
اومد سمتمو بلندم کرد اجوما ک گفت ارباب این سریو بیخیال شید تازه کاره جاهلیت کرد اربابم گفت اجوما تو خفه شو
از موهام گرفتو بردم طبقه بالا گریم گرفته بود همکاری نمیکردم ک راه برم برای همین منو انداخت روی کولش منم از ترس کارام دست خودم نبود پشتشو گاز گرفتم که ..
__
به ۲۵۵ برسیم اپ میشه به ۲۸۰ برسیم دو یا سه پارت
دیدگاه ها (۶)

part 12ویو ا.ت چون راهی نبود پشتشو گاز گرفتم که ناله بلندی ک...

part 10ویو کوکوقتی دیدم داره اتلماس میکنه داشتم کم میاوردم ک...

part 9ویو جونگکوک کوک : ببین خانوم خانوما واسه من شاخو شونه ...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

پارت 15 رفتم داخل عمارت و رفتم بالا نمیدونم چرا این دختر برا...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط