فیک بیمار دیوونه فصل ۲

پارت ۱۰

دو روز بعد**

تهیونگ: عزیزم تو شراکت ی مهمونی هست که قراره برگزار بشه و با همسراشون بیان کارمندا ... البته ی مشکی هم هست
ا.ت: چ مشکلی؟!
تهبونگ: رییس شرکت ... اوم ... جیهوپ هست
ا.ت: خب؟!
تهیونگ: گفتم بدونی تو که باهاش مشکلی نداری؟!
ا.ت: اه بیخیال ته من چ مشکلی باید داشته باشم
تهیونگ: منظور اینکه بازم‌مهر مادرونت شروع نکنه ... بخاطر بچت .. یا اکلست
ا.ت: ته شروع نکن
تهیونگ: باش ..
ا.ت:کی هست حالا؟!
تهیونگ: امشب
ا.ت: میدونی اصلا حوصلشو ندارم
تهیونگ: بیخیال زود میایم همین ک خودمونو نشون بدیم کافیه
ا.ت: اوکی .. زنگ زینگ(مثلا صدای پیام گوشی ا‌ت😂🙁*) پیام= ا.ت امشب میدونم با تهیونگ قراره بیایی پس وقتی اومدی الکی بهانه جور کن بیا دستشویی بهت ی چیزی میدم (منحرف نشین😑😐)
تهیونگ: کیه؟!
ا.ت:ها.. عا خوب پیام تبلیغاتیه
تهیونگ: اوک... من میرم بیرون شب میام دنبالت اوکی
ا.ت: باش .. خدافظ
تهیوتگ: بای


ویو ا.ت*

اییش جیهوپ الان وقت پیام دادنت بود اخه ابله شاید گیر بیوفتم واسا ببینم چی مخاد بهم بدع؟!
ا.ت:چی میخای بدی بگو ببینم؟!
جیهوپ: میخام ی دارو بدم بخورینش ب تهونگ جونت
ا.ت:وات؟! چه دارویی؟!
جیهوپ:اییش دختره خنگ انقدر سوال نپرس ... تنهایی؟!
ا.ت: اره
جیهوپ: خوبه پس بیا نزلیک پارک خونتونم .. بهت توضیح میدم همچیو
ا.ت:اوکی اومدم ..

(خب گایز داستان از این قراره که جیهوپ و ا.ت میخان تهیونگ رو از پا درارن چون تهیونگ بینشون هست نمیتونن بهم برسن ... بقیه اش هم تو فیک میخونین ی توضیع الکی دادم که بدونین
دیدگاه ها (۰)

فیک بیمار دیوونه فصل۲

استوری پست شد🥢

استوری پست شد 🥢

فیک بیمار دیونه

"سرنوشت "p,33...ویو جیمین *.بعد از حدود ۱۵ مین به هتل جولیا ...

پارت ۲۴ فیک مرز خون و عشق

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط