تمام لحظه های سعادت می دانستند

تمام لحظه های سعادت می دانستند
که دست های تو ویران خواهد شد
ومن نگاه نکردم #فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

روزی چمدانم را خواهم بستوچشمم را به روی اشک مادروپشت به دیوا...

خوابم نمی برددر بالشمقوهای اسیرجیغ می کشند #مریم_یوسفی #قابه...

می روم شانه به شانه خیابانو رد پاهای روی سرم راپاک می کنم #م...

یک فنجان دیگر مهمان من باششعر داغی برایت ریخته املب سوز ولب ...

در کوچه باد می آیداین ابتدای ویرانی استآن روز هم که دست‌های ...

می دونی قشنگی این زندگی به چیه؟به اینه که وقتی تو سرگرم لحظه...

کاش آدم ها می دانستند که در هر دیداریک تکه از یکدیگر را با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط