نه قهرمان

نه قهرمان
پارت ۱۵

میا:عذر میخوام...کسی به اسم مایک اینجا بستری شده؟..اسمیت مایک..

پرستار کمی به دفتر نگاه کرد و گفت:

عاامم ...بله ..فقط ایشون در حین عمل هستن....چیکارشون هستین؟

میا:هیچی دوستشم..

حرفم با صدایی بلند قطع شد..صدای مامانم که داشت با گریه حرف میزد ..

م. میا میا..دخترم..عزیزم بخدا من کاری نکردم..من نمیتونست..


نتونستم گریه شو ببینم برای همین نذاشتم حرفش کامل شه و بغلش کردم انگار سالها همین بغل و کم داشتم..همین که از ته دل باشه..همین که با محبت باهام رفتار کنه..بهش رسیدم ..

میا:مامان من میدونم تو کاری نکردی و میدونم کار کیه..گریه نکن خب؟

اشکاشو پاک کردم ..به صورتش دقت کردم..خیلی پیر شدی مامان..🙃یعنی بخاطر من بوده؟

م. میا:دلم برات تنگ شده بود..ببخشید.

یهو صدای داد و بیداد اومد..برگشتن‌ببینم کیه..که یهو اون عوضیو دیدم..

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱)

نه قهرمان پارت ۱۶ ویو میا : برگشتم....دیدم خود عوضی اش هست ک...

نه قهرمان پارت ۱۷ویو میا : رسیدیم به اتاق مایک و جیم جی ( دا...

نه قهرمان پارت ۱۴میا:پدرم چی؟نامجون:من میگم...امروز منم حس ...

نه قهرمانپارت ۱۳پلیس میا و جولیا رو دستگیر کرد اما خب بعد از...

#عشق _ جنایت 🔪پارت27میا: رفتیم پایین  تا صبحانه بخوریم ینا :...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط