ارباب جئون
+ارباب خوندم.... فقط حق نفس کشیدن رو داشتم... اخ این خیلی زیاده!
-زیادی حرف میزنی باید توی اون برگه مینوشتم زیادی حرف نزنی
+ببخشید(مظلوم)
_رسیدیم پیاده شو
+ایگو این خونه تو هست؟
_کی گفت سریع پسر خاله بشی؟ تو؟ گفتم بگو ارباب
(=ایشون نچسب داستان هستن.. افرین دوست دختر کوک... قد 162... باباش هم مافیاست اما خب به بابایی کوک نمیرسه (همینطور خود کوک)... ایشون پیک می هست،)
=بابایی(چندش)
_اه عزیزم تو از خواب بیدار شدی؟
=اره عزیزم... این چندش فقیر کیه؟
+ناراحت)
_خدمتکار جدید عمارت... از وقتی جوهین رفته (خدمتکار شخصیش) یکی رو باید پیدا میکردم...
=یاع ببین فقیر خانوم... مثل جوهین نمیشی فهمیدی؟!
+جوهین کاری کرده؟!
=اره... عاشق جونگکوک شده بود...اونم فقیر بود درست مثل تو...
-زیادی حرف میزنی باید توی اون برگه مینوشتم زیادی حرف نزنی
+ببخشید(مظلوم)
_رسیدیم پیاده شو
+ایگو این خونه تو هست؟
_کی گفت سریع پسر خاله بشی؟ تو؟ گفتم بگو ارباب
(=ایشون نچسب داستان هستن.. افرین دوست دختر کوک... قد 162... باباش هم مافیاست اما خب به بابایی کوک نمیرسه (همینطور خود کوک)... ایشون پیک می هست،)
=بابایی(چندش)
_اه عزیزم تو از خواب بیدار شدی؟
=اره عزیزم... این چندش فقیر کیه؟
+ناراحت)
_خدمتکار جدید عمارت... از وقتی جوهین رفته (خدمتکار شخصیش) یکی رو باید پیدا میکردم...
=یاع ببین فقیر خانوم... مثل جوهین نمیشی فهمیدی؟!
+جوهین کاری کرده؟!
=اره... عاشق جونگکوک شده بود...اونم فقیر بود درست مثل تو...
- ۵.۶k
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط