من شکستن را نمی دانماما هر کس از کنارم گذشت

من شکستن را نمی دانم....اما هر کس از کنارم گذشت،
شکستن را خوب بلد بود..... .
دلم را.......
عهدش را....
غرورم را.....
کمرم را.....
"تنهایی"تاوان همه"نه"هایی است که نگفتم،
تا دل کسی نشکند....
همه "محبتهایی"که زیادی هدر دادم تا دلی به دست، آورم.....همه"دوستت دارم های"آبکی که جدی گرفتم...
همه "سادگی"که در این دنیای هزار چهره خرج کردم.
"تنهایی"تاوان همه"خوش بینی هایی"است که به دنیا و آدمهای این روزها داشتم......
نگذار هرکس که آمد و ماندنی نشد ،
تورا ،
دلت را ،
صداقتت را ،
با خودش یدک بکشد....
نگذار دوست داشتنت را قیمت بگذارد...
که هر وقت از سر بی حوصلگی ، از سرِ نبودنِ آرامشی ، آمد و سراغت را گرفت ،
حالت را پرسید ،
دلت را قلقلک داد ، و باز رفت...
تو بمانی و دنیایی از اشک ،
تو بمانی و چرا و اما و اگر...!
آنکه میرود ، باید میرفت!!
تو هم برو ،
تو هم ، خودت را از لحظه هایش که هیچ ، ازفکرش هم بگیر...

تو باید تمامت بماند برای آنکه تمامش تنها و تنها
برای توست.....!!!

تنها......


گاهی باید رفت..
ارام و بیصدا...
تا صدای پایت را حتی کوچه های شهر نشنود...
شاید در نیمه شبی گرم و تابستانی.
شاید در شبی چون امشب...


............
95/5/2
دیدگاه ها (۱۰)

در خاموشی اتاق های سرد میان انبوهی از نبودن ها بدونِ احساسی ...

تا حالا شده مرگ رو حس کنید.تا حالا شده عرق سردی رو تنتون بشی...

‌.چه رفــــتن ها که می ارزد به بــــــــودن های پو...

رفتن همیشهبهترین تصمیم آدم نیستپرواز شایدآخرین راه کبوترهاست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط