ازدواج اجباری پارت

ازدواج اجباری پارت۴
*ویو جونگکوک*
دیدم میخواد میسو ببوسه با مشت کوبیدم دهنش شروع کردم به فحش دادن اون با تعجب داشت بهم نگاه میکر جایی که مشت زدم نگه میداشت انگار خون امد رفتم یکی دیگه بزنم که میسو بغلم کرد گفت جونگکوک لطفا نه نه!!!
دلم سوخت ادامه ندادم رفتم دستشو گرفتم بلندش کردم اجومارو صدا کردم امد اونو برد نشستم رو تخت میسو داشت گریه میکرد در اتاقو بستم اونو براید بغل کردم گذاشتم روتخت بغلش کردم گفتم میشه یکم بخوابیم به خواب نیاز دارم همو بغل کردیم خوابیدیم اون خوابید بلند شدم رفتم پایین یقه کارن گرفتم گفتم چه غلطی میکردی گفت ببخشید دست خودم نبود بابام امد جدامون کرد گفت بچه ها بسه به کارنم گفت یه مدت دورور میسو نگرده منم رفتم یه چیز درست کردم بدم میسو بخوره رفتم تو اتاق که یهو......
کرم دارممممم🤭🤭تا پارت بعد فعلا❤️💋❤️
دیدگاه ها (۵)

پارت ۵ ازدواج اجباری*ویو جونگکوک*که یهو با صحنه ای که دیدم خ...

حالم ازت بهم میخوره اشغال عوضییییی!!!!!!!!😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔

تنکس بیبحمایت شه🙏🙏🙏🙏https://wisgoon.com/army2.2

ازدواج اجباری پارت۳*ویو میسو*که یهو صدای بسته شدن در امد قبل...

پارت ۱۹ فیک مرز خون و عشق

چرا حرف منو باور نمیکنی

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط