عکسنوشته و پوستر esmaeilio

دیدگاه ها (۱)

پیر ریاضت ما عشق تو بود، یاراگر تو شکیب داری، طاقت نماند ما ...

چشم بر چشمان من می زد گره بر روسریبودنش یک خواب بود و رفتنش ...

‌وقتی یه نفر بهت میگه "قدرمُ بدون"بفهم انقدر دوستت دارهکه اگ...

غافلی از حال دل ترسم که این ویرانه رادیگران بی صاحب انگارند ...

اگر

نباید

بزرگسالی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط