ای که نیستی از تمام تو خاطری است مرا

...
ای که نیستی از تمام تو خاطری است مرا
پاییزبگذرد و‌زمستان‌، دورباطلی است مرا

گویا که سکوت سهم من بود و هجر و‌درد
این اشک از دوری تو، چه قراری است مرا

در دخمه‌‌ای پریشان که خفته این تن بیمار
تنهایی‌شده‌همنوای‌من وچه‌غربتی‌است‌مرا

این رسم مهر نیست ، عاشقی نه این باشد
دل‌دادن‌و‌سوختن‌آغازشعرتنهایی است مرا

این شعر که خوانده‌ ای ، در شب پر بیداد
هر بیت‌ آن قرین اشک و نامیدی است مرا

با این جفا پیشگی رفته‌دل، نه جان بر باد
خون‌است دلم به‌هجر وسوز دل است مرا
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

...تا کی به تمنای تو معشوق بسوزم زانو به‌ بغل گیرم و ...

...دلم غمگین از هجر تو‌ و تو خوب می‌دانیتودردم رادورن چهره‌ا...

...من از این توطئه‌ی عشق گریزانم و تو غم دنیا به دلم مان...

...می‌خواهم امشب به چشمانت اقتدا کنم عاشق شوم به‌کعبه گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط