و من

و من
او را
چون شاخه‌ای که
زیر بهمن شکسته باشد
دوست می‌داشتم

#به_افق_عشق


تو از سوزِ زمستون چی میدونی؟
من که میگم منفیِ ده درجه رو میشه با چند لا پیرهن پوشیدن و یه جوراب بافتنیِ کلفت یه کاریش کرد؛
تو با اون سوز سرمای زمستونِ تنت چیکار میکنی؟
یه دوستی داشتم خدابیامرز میگفت تنت بهاری رفیق،قشنگ بود حرفش؛
تن بهاری،تن پاییزی،تن زمستونی.
ولی اینکه هوای تنت چجوری باشه فقط دست تو نیست،یه وقتایی مجبورت میکنن و تنت زمستونی میشه؛
من تنم زمستونیه رفیق،از بعد اون دوستت دارمایی که یهو شد دیگه ندارم یه سوزی جونمو گرفت که انگار همه دکه‌های وجودم بی چایی شدن.
توو تنم همه خیابونا یخ بستن،اداره‌ها تعطیلن،بانکا بستن،نونوا محله یخ زده مُرده.
تو تنم یخه رفیق
چون  دوستت دارما شد دیگه ندارم.
دست من نیست ولی دیگه زمستونه
زمستونه؛
یخبندونه توو شهر تنم و همه کافه هاش تخته کردن.


#دلنویس_خاص
#شخصی_ویسگون
#بوقت_اسفندماه
۱۲/۲♥
#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

#یک_عاشقانه_کوتاه 🌿نوجوان که بودم عاشق یک پسری بودم که سال‌ه...

#یک_عاشقانه_کوتاه 🌱وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم...

من به امیدواری خودم معتادم! :)...#انگیزه_باروون هر صبح چشم م...

آقامیشه ما رو هم نگه دارید (:ما گرفتار شماییم🙃#اَلسَّلامُ‌عَ...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط