دانشمندی سوار کشتی شد نزد ناخدا رفت و گفت

دانشمندی سوار کشتی شد، نزد ناخدا رفت و گفت:
آیا چیزی از علم ریاضی می دانی؟

ناخدا: نه چیز زیادی نمی دانم . . .
دانشمند: پس نیمی از عمرت را از دست داده ای . . .
بار دیگر پرسید: آیا چیزی از علم صرف و نحو می دانی؟
ناخدا: به هیچ عنوان . . .

دانشمند: پس نیمی دیگر از عمرت را نیز از دست داده ای . . .

در بین راه کشتی در طوفان گرفتار شد،
ناخدا گفت: آیا شنا کردن بلدی؟
دانشمند: نه، به هیچ عنوان . . .

ناخدا گفت: پس کل عمرت را از دست داده ای،
کشتی در حال غرق شدن است . . .

دانستن علم به تنهایی کافی نیست،
گاهی لازم است از تجربه خود
بخوبی استفاده کنیم . . .
دیدگاه ها (۱)

ده بار از آن راه بدان خانه برفتیدیکبار از این خانه بر این با...

استاد ریاضی در وقت خارج از درس،میگفت؛اعداد کوچک تر از یک،خوا...

یادش به خیر

یادش به خیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط