عشق آغشته به خون

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۲ (。☬⁠。⁠)⁩

مین جی : آلو ... هی آروم گوشم کر شد ... با عشق خندید و دستش را روی چشم هایش گذاشت و آروم گفت : باشه حالا داد نزن .. صبر کن .. تهیونگ.... مین جی تند تو گلو خندید سپس دستش را روی دهان گذاشت : تهیونگ آروم بگیر .. ای بابا داد نزن
میون‌شی آروم خندید
مین جی تند رو گوشی رو آیفون کرد سپس اشاره ای به میون‌شی کرد تهیونگ تند تند می‌گفت ...
تهیونگ: دختره بیشرم کجای تو .. اصلا می‌دونی ساعت چنده .. نمیگی شوهرم نگرانم میشه نه مگه بهت نگفتم اون مجرد بازی های تو تمومه ها ..
مین جی آروم خندید و گفت : اییی شوهر نفس بکش ای بابا اگه گفتی کی داره صداتو گوش میده ؟
تهیونگ ابرو بالا انداخت سپس از روی صندلی بلند شد بدون توجه به جیمین ای که روبه رو اش قرار گرفته بود جدی گفت : کیه .. بگو دیگه از منتظر گذاشتم خوشم نمیاد
میون‌شی آروم گفت : سلام .. نخواسته لبخند ای زد سپس روی صندلی نشست و آروم گفت: میون‌شی ؟ کوچولو خودتی
میون‌شی : آره .. چطوری اوپا
جیمین آروم نگاهش کرد سپس گفت : کیه که با صداش اینقدر آروم شدی
تهیونگ آروم خندید سپس چشم به زمین دوخت : حالت خوبه این مردک جیمین که باحات بدرفتاری نمیکنه .. جیمین ابرو بالا انداخت سپس گنگ گفت : من مثل تو نیستم
تهیونگ تند بدون توجه به سخنان جیمین گفت : میون‌شی یه چیزی بگو
میون‌شی ساعت بغضش را قورت داد و سعی در حرف زدن گفت : خوبم اوپا آقای جیمین با من بدرفتاری نمیکنه
تهیونگ با اخم گفت : صدات یجوریه انگار گریه کردی .. ؟
میون‌شی همچنین بغضش را نگه‌داشت و اشکی از گوشه چشمش سرازیر شد آروم بی صدا گفت : نه زندگیم از این بهتره نمیشه
تهیونگ با دل ناراحت به زمین خیره شد سپس شرمنده گفت : اگه چیزی شد باید بهم بگی باید ..
میون‌شی بدون حرفی گوشی را در دست مین جی گذاشت سپس لبش را به دندون گرفت تا بلکه هق‌هق هایش بالا نرود .. مین جی همچنین ناراحت گوشی را روی گوشش گذاشت آروم گفت: شب حرف می‌زنیم ..
تهیونگ: باشه
تماس را قطع کرد سپس چشم به میون‌شی دوخت اورم دستش را گرفت و با احساس گفت : تا این حد ناراحتت کرده
دیدگاه ها (۳)

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۳ (。☬⁠。⁠)⁩قوی / ...

مین جی آروم چشم به گوشی دوخت : نه داداش برای همه سخته ولی قو...

میون‌شی آروم و با لبخند تلخی گفت: تقصیر تو یا آقای جیمین نیس...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۱ (。☬⁠。⁠)⁩این ...

ادامه ... مین جی چشم تو کاسه چرخاند : ببینم اصلا چرا باید بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط