تو را

تو را
میان هر چه دوست داشتن
پنهان کرده ام
عجیب
به حوصله ام
چنگ می زنی
و صبر نداشته ام را
بیدار می کنی
کجای نا کجای من نشسته ای
که بی تابی ات را می کِشم.
دیدگاه ها (۵)

حال مبهمی دارم !مثلحس سر در گمیدر ساعاتی کهنه ۲۹ اسفند استن...

به هوای آمدن بهار نباششالگردن مرا تمام کنمگر چشم های سفیدِ م...

شکوفه هایی که از بهار می گویند دروغ های طبیعی اند باورشان نم...

مادرم آن روز ها همه چیز برایش حیف بود جز خودش ...یک صندوق چو...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط