پارت هفدهم رمان تب داغ هوس

17



بابات زير دست من کار ميکنه ميدوني که بدون اجازه من آب  هم نميخوره ،بدون هماهنگي با من هيچ کاري نميتونه بکنه ولي مّنّ«مغرورانه تر گفت»:نيازي به هماهنگي با بابات ندارم «با اخم و گيجي گفتم»: يعني چي؟ _يعني اينکه اگر بابات بو ببره اولين نفر به خود من ميگه بعدشم «پوزخندي زد و گفت» گيرم که بفهمه ميخواد چيکارکنه ؟ تموم دار و ندار بابات دست منه اونم بدون سند و مدرک «يه تا ابروشو بالا دادو گفت»: واسه بقا ي مال و اموالشم که شده نميتونه به مّنّ حرفي بزنه «اه اه چه منم منمي ميکنه پسره ي پولدار نکبت به چه حقي باباي منو جلوي روي من کوچيک  ميکنه فکر کرده کيه ؟تو هيچي نيستي هيچي فقط يه خر شانس که ننه باباي پولدارش براش ارث کلون گذاشتن با حرص نگاش کردم و دندونامو روي هم فشار دادم تا بهش توهيني نکنم حرفي از دهنم نپره از ميون دندوناي قفل شده ام گفتم : به هر حال من اهل دوستي با پسرا نيستم «نگاهي جاه طلبانه بهم انداخت ودر حالي که آهسته دورم ميچرخيد گفت»:   _تو خيال کردي من علاف تو يه الف بچه ميشم که بگي نه و منم برم ؟«لبه ي شالمو گرفت و لمس کرد و خيره شد تو چشمام و گفت:» _من هر چي بخوام به دست ميارم و حالا ترو ميخوام
دیدگاه ها (۰)

پارت هجدهم رمان تب داغ هوس:

پارت نوزدهم رمان تب داغ هوس:

پارت شانزدهم رمان تب داغ هوس :

پارت پانزدهم رمان تب داغ هوس:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط