امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد




امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد
وز یار چنان پر شد کاغیار نمی‌گنجد

در چشم پر آب من جز دوست نمی‌آید
در جان خراب من جز یار نمی‌گنجد

#عراقی
دیدگاه ها (۲)

‌در سینه دلم گم شده تهمت به که بندم؟غیر تو دراین خانه کسی را...

‌.روزهای تابستان بر شن‌های ساحل دراز می‌کشم و فکر کردن به تو...

‌درود بر دست های تو بادآنگاه که پر می کشند به سوی منکه سپیدی...

‌ دل از من برد و روی از من نهان کرد خــدا را با که این بــ...

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب / جان و دل و جامه پر درد شر...

چنان دل بسته ام کردیکه با چشم خودم دیدم؛خودم میرفتم اماسایه ...

سید عرشی شعر عاشقانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط